اصطلاحات برونر مغز و اعصاب
آگنوزی agnosia
عدم قدرت درک اشیاء از طریق یک سیستم حسی خاص،که می تواند حس بینایی،شنوایی یا لامسه باشد
آتاکسی ataxia
عدم توانایی در هماهنگ نمودن حرکات عضلانی که منجر به بروز مشکلاتی در امر راه رفتن،صحبت کردن و انجام وظایف مربوط به مراقبت از خود می گردد.
سیستم عصبی خودکار autonomic nervous s.
یکی از انشعابات سیستم عصبی است که عملکردهای غیر ارادی بدن را تنظیم می کند.
اکسون axon
بخشی از نورون است که تکانه ها را به خارج از جسم سلولی حمل می کند.
رفلکس(علامت)بابینسکی Babinski reflex (sign)
رفلکسی در رابطه با انگشتان پا،نشان دهنده اختلالات موجود در راه های کنترل شده ی حرکتی که هدایت آنها از طریق قشر مغز صورت می پذیرد.
کلونوس clenous
حرکاتی غیر ارادی که با انقباض و شل شدن متناوب عضله به صورت پی در پی و سریع مشخص می شود.
دلیریوم delirium
فقدان گذرای عملکرد عقلی و فکری،به خاطر مشکلات سیستمی
دندریت dentrite
قسمتی از نورون که جریانات عصبی را به بدنه سلول هدایت می کند.
فلکسید flaccid
عدم وجود تونیسیته ی عضلانی،سست و شل
سیستم عصبی پاراسمپاتیک parasympathetic nervous s.
یکی از بخش های عصبی خودکار که عمدتا" تحت شرایط غیر تنش زا فعال می شود و بیشتر عملکردهای احشاء را کنترل می کند.
فتوفوبی photophobia
عدم تحمل نور
حس وضعیت(حالت)بدن position(postural)sense
آگاهی از چگونگی قرارگیری بخش های مختلف بدن بدون نگاه کردن به آنها
رفلکس reflex
واکنش خودکار نسبت به محرک ها
خشکی و سفتی عضله regidity
افزایش تونیسیته عضلانی در حال استراحت که با مقاومت زیاد در برابر کشیدگی غیر فعال مشخص می شود.
تست رومبرگ Romberg test
تستی است جهت بررسی اختلالات کارکردی مخچه؛در این تست بیمار ایستاده و پاها را کنار هم قرار می دهد،همچنین چشم های خود را بسته و دست ها را از هم باز می کند.عدم توانایی بیمار در حفظ وضعیت خود که به شکل تلوتلو خوردن یا نوسان داشتن بروز می کند،تست را مثبت خواهد کرد.
اسپاستیسیتی spasticity
افزایش غیر طبیعی تون عضلانی،که باعث می شود عضلات در مقابل کشیدگی مقاومت نمایند.
سیستم عصبی سمپاتیک sympathetic nervous s.
یکی از بخش های سیستم عصبی خودکار که عمدتا" در برگیرنده ی پاسخ های تحریکی می باشد،همان سیستم ستیز یا فراز است.
ورتیگو vertigo
نوعی خطای حسی مبنی بر داشتن حرکت چرخشی یا دورانی
ژیروس gyrus
چین و شکنج های سطح نیمکره های مغز را گویند.
جسم پینه ای The corpus callosum
دو نیمکره مغز را در قسمت پایین، به هم متصل می کند.
منطقه ی بروکا Broca’s area
در لوب پیشانی قرار گرفته و برای کنترل فعالیت های حرکتی گفتار حیاتی است.
قیف هیپوتالاموس Infundibulum
هیوتالاموس را به بخش خلفی هیپوفیز متصل می سازد.
سوچور Suture
محل اتصال استخوان های جمجمه می باشد.
سوراخ مونرو Foramen of monro
یا همان سوراخ بین بطنی؛دو بطن جانبی مغز را با هم مرتبط می کند.
حلقه ی ویلیس Circle of willis
یک حلقه ی شریانی که در قسمت قاعده ای مغز و در پیرامون غده ی هیپوفیز، مابین رشته های شریان های مهره ای و کاروتید داخلی شکل می گیرد و از شریان های کاروتید داخلی،شریان های مغزی قدامی و میانی و شریان های رابط قدامی و خلفی ایجاد می شود.
فاسیکولوس کونئاتوس و گراسیلیس یا ستون های خلفی Fasciculus cuneatus & gracilis
راه های نخاعی بالا رو می باشند که هدایت کننده ی حس های چون حس لامسه،فشار،لرزش،حس وضعیت و حرکات منفعل یا غیر فعال در همان نیمه از بدن هستند.
راه های رابرو اسپاینال و رتیکولو اسپاینال Rubrospinal & Reticulospinal
راه های پایین رو نخاع می باشند که ایمپالس های مربوط به حرکات غیر ارادی عضلات را انتقال می دهند.
رابرو:مربوط به هسته ی قرمز
رتیکولو:مربوط به تشکیلات مشبک
حمله ی سمپاتیکی Sympatetic storming
سندرمی است که بعد از آسیب های تروماتیک مغز و تحریح سیتم عصبی سمپاتیک توسط هیپوتالاموس به وقوع می پیوندد و با تغییر سطح هوشیاری،تغییر علائم حیاتی،بی قراری و تعریق مفرط مشخص می گردد.
کرانیوساکرال(جمجمه ای-خاجی) Craniosacral
معرف موقعیت مکانی سیستم پاراسمپاتیک می باشد.
تورا کولومبار(سینه ای-کمری) Thotacolumbar
معرف موقعیت سیستم سمپاتی می باشد.
همی پلژی Hemiplegia
فلج یک دست و یک پا،واقع در یک طرف بدن
پاراپلژی paraplegia
وضعیتی که هر دو پا مبتلا به فلج شوند.
تتراپلژی(کوادری پلژی) Tetraplegia(Quadriplegia)
فلج هر دو دست و هر دو پا را گویند.
آتتوز Athetosis
بروز نوعی حرکت کند،مارپیچی و به شکل حرکت کرم را گویند که بعلت تخریب عقده های قاعده ای یا اختلال در عملکرد آنها ایجاد می شود.
کره Choreh
وقوع حرکات اسپاسمودیک،بی هدف،نامنظم و ناهماهنگ تنه،اندام های انتهایی و حالت در هم کشیده چهره را گویند که بعلت تخریب عقده های قاعده ای یا اختلال در عملکرد آنها ایجاد می شود.
تشنج Seizures
در نتیجه ی تخلیه ی ناگهانی و غیر طبیعی بار الکتریکی در قشر مغز به وقوع می پیوندد و متعاقبا" به شکل تغییر در وضعیت حسی،رفتار،حرکات،ادراک یا هوشیاری تظاهر پیدا می کند.
سرگیجه Dizziness
نوعی حس غیر طبیعی حرکت یا عدم تعادل است.
زبان پریشی(آفازی) Aphasia
هرگونه نقصان و اختلال در توانایی گویایی را گویند.
دمانس Dementia
به زوال تدریجی و غیر قابل برگشت وضعیت شناختی اطلاق می گردد.
آکولوپلتیسموگرافی Oculoplethysmography
روش غیر تهاجمی برای حجم سنجی چشم
افتالمو دینامومتری Ophthamodynamometry
روش غیر تهاجمی برای تعیین فشار خون سرخرگ شبکیه
استروتاکتیک Stercotactic
نصب الکترودها و ابزار آلات مورد نیاز نواز مغزی به کمک رادیولوژی در منطقه ی مورد نظر مغزی
تله متری
دور سنجی است که گاهی همراه نوار مغزی استفاده می شود.
سوراخ کردن ستون فقرات Lumbar Puncture
وارد کردن سوزنی به داخل فضای زیر عنکبوتیه ی کمری به منظور کشیدن مایع مغزی- نخاعی می باشد.
موتیسم آکینتیک akinetic mutism
عدم واکنش نسبت به محیط.بیمار حرکت نمی کند و صدایی نیز از وی شنیده نمی شود، فقط گاهی چشمان خود را باز می کند.
تغییر در سطح هوشیاری altered level of consciousness
وضعیتی که در آن میزان پاسخ دهی به محرک های محیطی و نیز آگاهی نسبت به آنها کاهش می یابد.
اتورگولاسیون autoregulation
توانایی عروق مغزی در منقبض یا منبسط شدن به منظور حفظ ثبات در جریان خون مغزی علی رغم بروز تغییر در فشار خون سیستمیک شریانی.
مرگ مغزی brain death
از بین رفتن کلیه ی عملکردهای مغزی از جمله ساقه ی مغز،به صورت غیر قابل بازگشت.
کما coma
نوعی بیهوشی طولانی مدت
کرانیوتومی craniotomy
نوعی روش جراحی که با برداشتن بخشی از جمجمه همراه می باشد.
پاسخ کوشینگ cushing response
تلاش مغز در بازگرداندن جریان خون به وضعیت عادی با افزایش خون شریانی،به منظور غلبه بر افزایش فشار داخل جمجمه ای
تریاد کوشینگ Cushing’s triad
مشاهده ی سه نشانه ی کلاسیک(کاهش ضربان قلب،افزایش فشار خون و کاهش تعداد تنفس)به دنبال وارد آمدن فشاربر بصل النخاع در نتیجه ی بیرون زدگی ساقه ی مغز.
دسربره decerbation
نوعی حالت بدنی غیر ارادی ناشی از آسیب دیدگی های شدید مغزی که با کشیدگی و باز شدن بیش از حد اندام های انتهایی بالایی و پایینی همراه است.
دکورتیکه decortication
نوعی حالت بدنی غیر ارادی ناشی از آسیب دیدگی های شدید مغزی است که با خم شدن غیر طبیعی اندام های انتهایی بالایی و همچنین کشیدگی یا باز شدگی اندام های انتهایی پایینی ، مشخص می شود.
مونیتور اپیدورال epidural monitor
یک حسگر است که مابین سر و سخت شامه قرار داده می شود تا فشار داخل جمجه ای را کنترل کند.
صرع epilepsy
گروهی سندرم که با آشفتگی عملکردهای مغزی به صورت حمله ای و گذرا همراه هستند.
مونیتور فیبراپتیک fiberoptic monitor
سیستمی که در آن از انکسار نور برای تعیین فشار داخل جمجمه ای استفاده می شود.
فتق herniation
بیرون زدگی غیر طبیعی بافت از سوراخی طبیعی یا غیر طبیعی
فشار داخل جمجه ای interacraniol pressure
فشاری که در اثر حجم محتویات داخل جمجمه در فضای گنبدی شکل جمجمه ایجاد می شود.
سندرم انسداد داخلی مسیر پیام های عصبی locked-in syndrome
وضعیتی است که در آن به دلیل وجود ضایعه در پل مغزی،بیمار توانایی فعالیت های حرکتی را در کلیه ی نواحی دیستال خود از دست می دهد(تتراپلژی)،اما با این حال از نظر شناختی،سالم محسوب می شود.
میکرو دیالیز microdialysis
روشی است که در آن برای اندازه گیری سطح لاکتات،پیرورات،گلوتامات و گلوکز،به کار گذاشتن یک کاتتر داخل جمجمه ای نزدیک به ناحیه ی آسیب دیده ی مغز اقدام می کنند.
سردرد میگرنی migraiue headache
سردردی شدید و بی امان که اغلب با نشانه هایی نظیر تهوع،استفراغ و اختلالات بینایی همراه است.
فرضیه ی مونرو- کلی Monro-Kellie hypothesis
نظریه ای بدین شرح که به دلیل محدودیت فضای داخل جمجمه گسترش محتویات درونی،افزایش یکی از اجزا(بافت مغز،خون یا مایع مغزی- نخاعی)،موجب تغییر در حجم دیگر اجزا خواهد شد.
وضعیت نباتی پایدار persistent vegetatves state
وضعیتی که در آن بیمار بیدار است،اما فاقد هوشیاری بوده و عملکردهای شناختی یا فعالیت های ذهنی عاطفی در وی دیده نمی شود.
سردرد اولیه primary headace
سردردی که برای آن هیچ علت ارگانیک خاصی یافت نمی شود.
سردرد ثانویه secondry headache
سردردی که نشانه ی یک اختلال ارگانیک دیگر محسوب می شود(مثلا" تومور مغزی یا فشار خون بالا)
صرع پایدار status epilepticus
اپیزودی که در آن بیمار چندین حمله ی تشنجی را بدون وجود دوره ی بهبودی در فواصل مابین،تجربه می نماید.
پیچ زیر عنکبوتیه ای subarachnoid screw or bolt
وسایلی که در فضای زیر عنکبوتیه کار می گذارند تا فشار داخل جمجمه ای را اندازه گیری نمایند.
ترانس اسفنوئیدی transsphenoidal
شیوه ای در عمل جراحی است که در آن از طریق سینوس های اسفنوئید به هیپوفیز دسترسی پیدا می شود..
ونتریکولوستومی ventriculostomy
کار گذاشتن کاتتر در یکی از بطن های جانبی مغز است تا از طریق آن بتوان به درتاژ و تخلیه ی مایع و نیز اندازه گیزی فشار داخل جمجمه ای اقدام کرد.
تغییر در سطح هوشیاری Altered level of consciousness(LOC)
وضعیتی که در آن بیمار قا در به تشخیص موقعیت زمانی و مکانی نبوده و نمی تواند از دستورات پیروی کند یا برای دست یابی به حالت هوشیاری به محرک های مداوم و پی در پی نیازمند می باشد.
کنتراکتور Contracture
انقباضات مرضی عضله
حس کینستیک Kinesthetic
احساس حرکت که گاهی بدنبال چرخاندن بیمار ایجاد می شود.
هیپرترمی Hyperthermia
افزایش درجه حرارت بدن
آنوکسی Anoxia
فقدان یا کمبود اکسیژن
کلاپس Collapse
روی هم خوابیدن
مقیاس کمای گلاسکو Glascow Coma Scale
مقیاسی برای اندازه گیری سطح هوشیاری در آن به بررسی واکنش های کلامی ، چشمی و حرکتی می پردازند.
تنفس شین-استوک Cheyne-Stokes breathing
یک الگوی تنفسی دوره ای که در یک انتها به وسیله ی تنفس عمیق و در انتهای دیگر به وسیله ی قطع تنفس شناخته می شود.
مانور والسالوا Valsalva’s manoeurve
یک بازدم قوی با گلوت بسته.فشار در توراکس و شکم افزایش یافته و بازگشت وریدی به قلب کاهش می یابد.در حین زور زدن برای دفع مدفوع،بلند کردن اجسام سنگین یا تغییر وضعیت اتفاق می افتد.
برادی کاردی Bradycardia
کند شدن ضربان قلب(کمتر از 60)
کرانیوپلاستی Cranioplasty
ترمیم نقایص جمجمه با کمک صفحات فلزی یا پلاستیکی
هومئوستاز Homeostasis
موازنه ی بدن،فرایندهای خود تنظیم کننده ای که محیط داخلی بدن را ثابت نگه می دارند.عملکردهای کنترلی مثل فشار خون،دمای بدن،الکترولیت ها که در مقادیر خاصی حفظ می شوند.
اکیموز Echymosis
خون مردگی
هیپوناترمی Hyponotremia
کاهش سدیم خون
فوندوسکوپیک Funduscopic
دیدن قسمت های داخلی چشم
اختلالات تشنجی Seizure disorders
دوره هایی از فعالیت های غیر طبیعی حسی؛حرکتی،خودکار و یا روانی که از تخلیه ی ناگهانی و بیش از حد بار الکتریکی سلولهای عصبی مغز ناشی می شود.
اورا Aura
علامت اخطار دهنده و شومی که می تواند دیداری-شنیداری و یا بویایی باشد.
ایروی Airway
لوله ای که عبور بلامانع هوا در دهان بیمار کار گذاشته می شود.
ایدیوسینکراتیک Idiosyncrasy
حساسیت کیفی غیر طبیعی نسبت به داروها که مخصوص همان فرد است و علت روشنی ندارد.
Tension headache
سردردهای تنشی
Prodrome
علامت اولیه
ارگونومیErgonomics
علم مربوط به انسان و کار او
آنوریسم Aneurysm
ضعف دیواره شریان یا بیرون زدگی آن
زبان پریشی Aphasia
عدم توانایی سخن گفتن یا درک سخنان دیگران
کنش پریشی Apraxia
عدم توانایی انجام عملکردهای حرکتی قبلا" آموخته شده به صورت ارادی
نارساگویی عضوی Dysarthria
نقص در ادای کلمات و عبارات به دلایل عصبی
زبان پریشی بیانی Expressive aphasia
عدم توانایی در سخن گفتن که اغلب با آسیب دیدگی ناحیه چپ لوب پیشانی همراه است.
نابینایی یک طرفه Hemianopsia
کوری در نیمه میدان دید در یک یا هر دو چشم
انفارکتوس infarction
منطقه ای از بافت که محروم از ذخایر خونی گردیده است.
سندرم کورساکف Korsakoff’s Syndrome
نوعی اختلال شخصیتی که با روان پریشی،عدم تشخیص موقعیت،روان آشفتگی(دلیریوم)،بی خوابی و توهم همراه است.
ناحیه ی نیم سایه Penumbra region
ناحیه ای با جریان خونی-مغزی اندک
زبان پریشی دریافتی Receptive aphasia
عدم توانایی درک آنچه دیگران می گویند.اغلب با آسیب دیدگی لوب گیجگاهی همراه است.
لاکونار Lacunar
حفره ای
اندآرترکتومی Endarterectomy
عملی که در آن یک سرخرگ که به دلایلی باریک شده است تصحیح می شود.
Stenosis
تنگی مجرا
Flow-sheet
نمودار گردشی
آمورفوسنتز Amorphosynthesis
بیماری که دچار همونیموس همی آنوپی(از دست رفتن نیمی از میدان بینایی به صورت مشابه)است،از نیمه ی آسیب دیده ی بدن حذر می نماید و تمایل به فراموشی و فاصله گرفتن از آن نیمه را دارد, این مشکل آمورفوسنتز نامیده می شود.
آسیب بسته مغزی Blunt
زمانی به وجود می اید که سر با سرعتی بالا و درحالی که بلافاصله از شتاب آن کاسته می شود،با یک شی ء برخورد کند و بافت مغزی دچار آسیب دیدگی شود،این حالت منجر به بازشدگی جمجمه و سخت شامه نمی گردد.
آسیب مغزی باز Brain injury open
زمانی به وجود می آید که یک شی ء به داخل جمجمه نفوذ کرده و وارد مغز شود و در طول مسیر خود به بافت نرم مغز آسیب وارد آورد(آسیب دیدگی های نفوذ کننده)،یا آسیب بسته مغزی چنان شدید باشد که منجر به باز شدن پوست سر،جمجمه و سخت شامه گردیده و مغز را در معرض تماس با محیط خارج از بدن قرار دهد.
آسیب دیدگی کامل طناب نخاعی Complete spinal cord lesion
وضعیتی که با فقدان کامل حس و کنترل ارادی عضلات در زیر سطح آسیب دیده همراه است.
تکان مغزی Concussin
فقدان موقت عملکردهای عصبی بدون آسیب دیدگی آشکار ساختمان مغز.
کوفتگی Contusion
کبودی یا خون مردگی در سطح مغز.
جلیقه ی حلقه دار Halo vest
جلیقه ای سبک متصل به حلقه ای مخصوص جهت ثابت نگه داشتن نخاع گردنی.
آسیب دیدگی سر Head injury
به آسیب های وارد بر پوست سر،جمجمه و یا مغز مغز اطلاق می شود.
آسیب ناقص طناب نخاعی Incomplete spinal
وضعیتی که در آن رشته های عصبی حسی یا حرکتی یا هر دو در زیر سطح آسیب دیده حفظ می شوند.
مثانه ی نوروژنیک Neurogenic bladder
اختلال عملکرد مثانه به دنبال تختلال سیستم عصبی که می تواند موجب بروز احتباس ادرار و یا فعالیت بیش از حد مثانه شود.
پاراپلژی Paraplegia
فلج اندام های تحتانی همراه با اختلال عملکرد روده و مثانه به دلیل وجود ضایعه در بخش های سینه ای،کمری یا خاجی نخاع.
آسیب دیدگی ثانویه Secondry injury
آسیب دیدگی مغز،به دنبال یک رویداد تروماتیک اولیه.
آسیب دیدگی طناب نخاعی Spinal cord injury(SCI)
آسیب وارده به طناب نخاعی،ستون مهره ها،بافت نرم محافظت کننده و دیسک های بین مهره ای در اثر تروما.
برش عرضی Transection
قطع یا برش نخاع که می توند کامل و یا ناقص باشد.
علامت باتل Battle’s sign
وجود یک منطقه ی اکیموز بالای ماستوئید.
اوتوره Otorrhea
خروج مایع مغزی نخاعی از گوش
علامت هاله ای Halo sign
لکه ای خون که به وسیله ی لکه ی زرد رنگی احاطه شده است.
Psychotic
روان پریشی
Neurotic
روان رنجور
هایپرالیمنتاسیون Hyperalimetation
مواد مغذی زیاد.(معمولا" به مواد مغذی کلی پرنترال می گویند.)
اوسیفیکاسیون هتروتوپیک Heterotopic ossification
رشد بیش از حد و دردناک استخوان در مفاصل تحمل کننده ی وزن
Roto rest
تخت چرخشی روتو رست(تصویر 6-63)
Cervical collar
گردن بند طبی
وازوپرسور Vasopressor
عاملی که سبب انقباض بافت عضلانی مویرگ و سرخرگ می شود.
Ischial
استخوان نشیمنگاه
آتاکسی ataxia
اختلال در توانایی انجام حرکات هماهنگ
فلج بولبار Bulbar paralysis
عدم تحرک عضلات عصب دهی شده به وسیله ی اعصاب جمجمه ای و اجسام سلولی شان،در ناحیه ی زیر ساقه ی مغزی.
دیپلوپی Diplopia
دید دوتایی با ایجاد دو تصویر از یک شی ء در هر دو چشم یا یکی از چشم ها.
دیس کینزی dyskinesia
اختلال در توانایی انجام حرکات ارادی
دیس فاژی Dysphagia
اشکال در بلع،که بیمار را در معرض خطر آسپیراسیون قرار می دهد.
دیس فونی Dysphonia
اختلال در وضعیت صدا یا تغییر در روند تولید آوا
نوروپاتی Neuropathy
اصطلاحی کلی که نشان دهنده ی اختلال سیستم عصبی می باشد.
پاراستزی parasthesia
احساس کرختی؛بی حسی،سوزش یا احساس سوزن سوزن شدن.
پریون Prion
ذره ای کوچک تر از ویروس است که در برابر روش های استریلیزاسیون استاندارد مقاومت می کند.
اسپاستیسیتی Spasticity
افزایش تونوس عضلانی همراه با بالا رفتن مقاومت نسبت به کشش که اغلب با ضعف،افزایش رفلکس های تاندون عمقی و کاهش رفلکس های سطحی همراه است.
حالت اسفنجی spongiform
داشتن کیفیت یا ظاهر اسفنجی
سندرم واترهاوس-فردریکسن Waterhouse-Friderichsen Syndrome
عفونت حاد ناگهانی ممکن است با آسیب دیدگی غده ی فوق کلیوی،کلاپس جریان خون و همچنین خونریزی کسترده همراه باشد.این سندرم به دلیل تخریب بافت اندوتلیال و نکروز عروقی توسط باکتری بوجود می آید.
علامت کرنیگ Kernig’s sign
یک علامت التهاب مننژیت در بیماری مننژیت.در این حالت عدم توانایی باز کردن زانو هنگامی که تا 90 درجه خم شده به سمت شکم باشد،دیده می شود.
علامت برودزینسکی Brudzinski’s sign
خم شدن مفصل های لگن و زانو در هنگام بالا آوردن سر از روی تخت که در التهاب مننژ دیده می شود.
Petechy
لکه های کوچک ناشی از نشت خون
Purpura
لکه های ارغوانی پوست
Ecchymosis
خون مردگی
Arthropod
انواع خاصی از بند پایان
اسکوتر Scooter
وسیله ای دوچرخه ای شکل با موتوری کوچک که دارای حفاظی برای پاها می باشد.
پلاسمافرز Plassmapheresis
تعویض پلاسما(پلاسمافرز)
نورالژی عصب سه قلو(تیک دردناک) Trigeminal neuralgia(Tic douloureux)
اختلال عصب جمجمه ای پنجم است که با حملات ناگهانی درد در نواحی ای که توسط یکی از شاخه های عصب سه قلو و یا بیشتر عصب دهی می شوند مشخص می شود.
آکاتیزی Akathisia
بی قراری،نیاز فوری به تغییر مکان دادن و در محیط اطراف راه رفتن و آشفتگی.
برادی کینزی Brady kinesia
صحبت کردن و انجام حرکات ارادی به صورت بسیار کند و آهسته
کره chorea
حرکات سریع،پرشی،غیر ارادی و بی هدف در اندام های انتهایی یا در عضلات صورت مانند حالت شکلک در آوردن.
دمانس Dementia
نوعی اختلال ذهنی ارگانیک پیش رونده با مشخصات:تغییر در شخصیت،حالت گیجی و سردرگمی،عدم تشخیص موقعیت زمانی،مکانی و اشخاص،زوال قوای عقلانی با اختلال در حافظه و قوه ی تشخیص.
دیس کینزی Dyskinesia
اختلال در توانایی انجام حرکات ارادی
میکروگرافی Micrographia
دست خط بسیار ریز و اغلب ناخوانا
نورودژنراتیو neurodegenerative
بیماری،فرایند یا وضعیتی که سبب زوال سلول های طبیعی سیستم عصبی یا عملکرد آنها می گردد.
پاپیل ادم papilledema
ادم عصب بینایی
رادیوکولوپاتی Radiculopathy
بیماری مربوط به ریشه اعصاب نخاعی که اغلب منجر به بروز درد و همچنین حساسیت فوق العاده ای نسبت به لمس در بیمار می گردد.
سیاتیک sciatica
التهاب عصب سیاتیک که منجر به بروز درد و حساسیت در مسیر عصب واقع در ران و پا می گردد.
اسپوندیلوز Spondylosis
التهاب مفصل از نوع دژنراتیو یا التهاب مفصل استخوان های مهره ای کمر یا گردن که منجر به سفتی مفاصل مهره ای می گردد.
Amenorrhea
قطع قاعدگی
Hypogonadism
کاهش فعالیت بیضه
Projectile vomiting
استفراغ جهنده
تشنجات جاکسونی Jacksonian seizures
حرکات تشنج مانند در یک نیمه از بدن
منتاسیون Mentation
از دست دادن حافظه و بروز حال سردرگمی
اجسام لوی Lewy badies
تئوری های جدید علت بروز نورودژنراسیون را استرس اکسیداتیو در بخشی از نورون می دانند که با نام اجسام لوی معروفند.
Shuffing gait
کشاندن پا بر روی زمین حین راه رفتن می باشد.
آنول Annulus
حلقه ی فیبروزه احاطه کننده ی دیسک
هسته ی پولپی Nucleus Pulposus
توده ی توپی شکل واقع در مرکز دیسک ها
رتراکتور Retractor
وسیله ای برای باز نگه داشتن اطراف ناحیه ی عمل.